من اگر شاعر شدم تقصیر بانو بوده است...

و شایـد سالــــها بعـد خــــدا به جبــران تمام دردها و ســــکوتهایم پاداشــــی دهد... پاداشــی بنــام تــــــو!

من اگر شاعر شدم تقصیر بانو بوده است...

و شایـد سالــــها بعـد خــــدا به جبــران تمام دردها و ســــکوتهایم پاداشــــی دهد... پاداشــی بنــام تــــــو!

چه خوش است
راز گفتن
به حریف نکته سنجی

که سخن
نگفته باشی
به سخن رسیده باشد...

خداروشکرکه هستی.....

جمعه, ۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۵۱ ب.ظ


قهربودیم درحال نمازخوندن بود...

نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون نشسته بودم...

کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن...

ولی من بازباهاش قهربودم!!!!!

کتابو گذاشت کنار...

بهم نگاه کرد و گفت:

"غزل تمام...نمازش تمام...دنیامات

سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!!!!

بازهم بهش نگاه نکردم....!!!

اینبارپرسید : عاشقمی؟؟؟

سکوت کردم....

"گفت : عاشقم گرنیستی لطفی بکن نفرت بورز

بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم می کند. .."

دوباره با لبخند پرسید: عاشقمــــــی مگه نه؟؟؟؟؟

گفتم:نـــــــه!!!!!

گفت:"لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری...

که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری..."

زدم زیرخنده....و روبروش نشستم....

دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه...

بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم... خداروشکرکه هستی....


مرحومه حکمت

همسر شهید بابایی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۰۱
rooholla jafary

نظرات  (۱)

چقدر قشنگ بود
پاسخ:
چشاتون قشنگ میبینه...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی