من اگر شاعر شدم تقصیر بانو بوده است...

و شایـد سالــــها بعـد خــــدا به جبــران تمام دردها و ســــکوتهایم پاداشــــی دهد... پاداشــی بنــام تــــــو!

من اگر شاعر شدم تقصیر بانو بوده است...

و شایـد سالــــها بعـد خــــدا به جبــران تمام دردها و ســــکوتهایم پاداشــــی دهد... پاداشــی بنــام تــــــو!

چه خوش است
راز گفتن
به حریف نکته سنجی

که سخن
نگفته باشی
به سخن رسیده باشد...

گاهی «ده تا» از «خیلی» خیلی بیشتر است..

چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۶ ب.ظ

خیره شده بودیم به آسمان شب. 

«ستاره‌ها چند هزار سال نوری از ما فاصله دارند یا چند میلیون سال؟!» 

دو تا آدم بزرگ ِ درس‌خوانده‌ی تحصیل‌کرده،

 هرچه فکر کردیم یادمان نیامد. 

عدد که بزرگ می‌شود –

 آن‌قدری که از محدوده‌ی درک و شمارِ عقل بیرون می‌زند –

 دیگر معنی‌اش را از دست می‌دهد.


یادم هست اولین باری که شنیدم یکی «ده تا» دوستم دارد، دلم لرزید. 

ده تا را می‌شد شمرد و درک کرد. 

می‌شد نگران کم شدن یکی دوتایش شد. 

می‌شد امیدوار بود بشود یازده تا.

 ولی آن بی‌شمار دفعاتی که کسانی «خیلی»، «میلیون‌ها»

، «اصلن نمی‌تونم بگم چقدر» و «بی‌نهایت» دوستم داشته‌اند را به یاد نمی‌آورم. 

نه که دوست داشتن‌شان را باور نکرده باشم؛ نه...

 اما معنی آن یکی را که عقلم قد می‌داده به شمردن و دانستنش، 

بیشتر درک کرده‌ام انگار. 

گاهی «ده تا» از «خیلی» خیلی بیشتر است.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۲۲
rooholla jafary

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی